۱۳۸۸ فروردین ۱۰, دوشنبه

کشف حجاب و مغلطه ای روشنفکرانه

این جانب چندی پیش به طور اتفاقی بخشی از یک گقتگوی تلوزیونی ما بین جناب آقای حسین فرجی و شخصی به نام دکتر محمد امینی را از کانال پارس مشاهده می نمودم.
البته همه میدانیم در این اواخر بسیار مد شده هر کسی که بخواهد آزاد اندیشی خود را به اثبات برساند و نشان دهد انسان روشنفکریست علاوه بر زبان انتفاد نسبت به آخوندها یک نفرین و تف و لعنت هم نثار روح مرحوم رضا شاه می نماید وگویا این به رسمی تبدیل شده که بد و بیراه گفتن و زیر سوال کشیدن این شخصیت تاریخی که پدر ایران نوین به حساب می آید بخشی از حال و احوال پرسی آقایان روشنفکر شده و ظاهرا اگر کسی این کار را نکند اصلا روشن فکر به حساب نمی آید.

حال با این مقدمه برویم سر اصل موضوع مورد بحث من که بی ارتباط با این مطلب نیست;
بله دوستان در این گفتگوی تلوزیونی نظراتی پیرامون مسئله حجاب از جانب آقای امینی بیان شد و ایشان به طور کل منکر نقش رضا شاه در بیرون آوردن زنان ایرانی از داخل گونی و ملحفه ای به نام چادر و روبنده شدند.

اساس صحبتهای ایشان بر دو نکته استوار بود که پس ازذکر آنها هر یک را کمی به چالش خواهیم گرفت تا درستی ادعای مطرح شده توسط این دکتر روشنفکر، مورد ارزیابی دوستان قرار بگیرد.

1- به طور کل کشف حجاب چیزی بیهوده و بدرد نخور بوده که نشأت گرفته از یک حکومت دیکتاتوری می باشد.

2- هیچ گونه تاثیری در نوع پوشش مردم در سالهای بعد از آن نداشت و مردم خود به خود در طول زمان دچار تحول فکری شدند و خود را از شر چادر نجات دادند.
و اما به رسم و عادت دیرینه ایرانیان که همه کارها را برعکس انجام می دهند ، ما هم بدعت شکنی نمی کنیم و اول مورد دومی را به چالش می گیریم تا در آخرمطلب به مورد اولی هم خواهیم پرداخت.


خلاصه ای از صحبتهی ایشان در این مورد این چنین بود که : اصولا یک دوره 7 یا 8 ساله که قانون کشف حجاب در زمان رضا شاه به اجرا در آمده تاثیری در روند پوشش مردم نداشته و نه تنها تاثیری در حرکت رو به جلوی زنان ایران در مشارکت در جامعه نداشته بلکه بیشترباعث خانه نشین شدن زنها شده !

خوب بنده لازم است در اینجا چند نکته را خدمت این روشنفکر گرامی متذکر شوم که اتفاقا این حرکت رضا شاه آنچنان هم که ایشان ادعا می کنند بی تاثیر نبوده، برخی از این تاثیرات عبارتند از :

الف) اولین گروهی که از این قانون تاثیر پذیر شدند گروه کودکان و نوجوانانی بودند که بعد ها جامعه مدرن ایران را تشکیل دادند. درست است که برای تعدادی از مردان ایرانی در ابتدا سخت بوده که زنانشان بی حجاب وارد جامعه بشوند ولی اصولا همچین تعصبی نسبت به کودکان خرد سال خود نداشتند و برایشان زیاد مهم نبوده که مثلا دختر 7یا8 ساله آنها که حتی به سن بلوغ هم نرسیده بدون چادر وارد خیابان ویا مدرسه بشود.
دقیقا همین قشر کودکان و نوجوانان با همین قانون کشف حجاب اجباری که طول عمر آن 7 یا 8 سال بیشتر نبوده رشد کردند و به سن بلوغ رسیدند و طبیعتا برای دختری که مثلا تا سن بیست یا هجده سالگی بدون چادر و پیچیده شدن در گونی در جامعه آزادانه حظور داشته دیگر بسیار سخت است که دوباره بدون هیچ دلیلی خود را به ما قبل تاریخ بازگرداند.
(مگراینکه عاملی مانند انقلاب اسلامی بزورآنها را به آن دوران باز گرداند)

ب) گروه دوم زنانی بودند که به طور ذاتی علاقه مند به برچیدن چادر و روبنده از سر و صورت خود بودند ولی به جهت عرف عمومی جامعه که اصلا همچین مساله ای را ننگ میدانست حاضر به انجام چنین ریسک بزرگی نبودند و مجبور بودند برخلاف میل باطنی به قوانین و سنتهای از پس تاریخ بجای مانده جامعه ایرانی گردن بنهند.

ج) از دیگر تاثیرات به اجرا گزاردن این قانون، تابو شکنی در جامعه بوده. تابویی به نام حجاب در جامعه شکسته شد و تا مدتها (یعنی تا شروع انقلاب 57) حجاب تقدس خود را از دست داد و کسی به واسطه نداشتن حجاب در خود احساس گناه نمی کرد و این مسئله کاملا به جنبه تابو شکنی قانون کشف حجاب باز میگردد و از همانجا نشات میگیرد.
مطمئن باشید هیچ کسی هم جز یک مقام عالی رتبه مملکتی با قدرت و اختیارات فراوان، توانایی شکستن چنین تابویی و مقابله با آخوند ها را نداشت.
ما فراموش نکنیم زنانی که تا پیش ازقانون کشف حجاب به صورت داوطلبانه اقدام به این کار کرده بودند از زرین‌تاج قزوینی مشهور به طاهره قُرةالعَین شاعر بزرگ ایرانی تا  قمر الملوک وزیری استاد آواز ایران گرفته تا افراد سطح پایین جامعه ، همگی به چشم یک فاحشه و فاسده در منظر مردم بودند . پس چه چیزی آن تابوی وحشتناک را درجامعه شکست؟
بله همین قانون کشف حجاب باعث عوض کردن دیدگاه مردم نسبت به حجاب شد.

این جانب حقیرهمچنین ده ها مورد دیگر میتوانم به لیست بالا اضافه نمایم که همگی ثابت می کند حرکت رضا شاه در اجرای قانون کشف حجاب ، تاثیراتی اساسی در برچیدن چادر وگونی از سر و صورت بانوان ایرانی داشته.
اگر فقط هر کدام از مواردی که در بالا ذکر کردم به تنهایی بخشی از اقشار جامعه را در بر بگیرند، آیا این اقشار مختلف تاثیری در موفقیت و پیشبرد این طرح درسالهای بعدی نداشتند؟

بدون شک خیلی کودکانه است اگر تمام واقعیت های تاریخی را کنار بگزاریم و ادعا کنیم که این حرک رضا شاه هیچ تاثیری در روند تاریخی رهایی زنان از قید و بند چادر نداشته و جالب این است که روشنفکران ما نیز در بررسی مسائل تاریخی دچار همان مغلطه های آخوندی می شوند که کاملا با آنها آشنا هستیم.
همانطورکه آقای احمدی نژاد و دیگر دست اندر کاران رژیم بدون در نظر گرفتن شرایط تاریخی مثلا داشتن موبایل یا تلوزیون رنگی را دلیلی بر رفاه اجتماعی مردم می دانند ، این آقایان هم دقیقا دچار همان مغلطه های تاریخی می شوند و بدون درنظر گرفتن عوامل مختلف، مدام دیروز را با امروز مقایسه می کنند که این کار به معنی واقعی مغلطه ای بیش نیست.


به نظر بنده دو عامل در جامعه می توانند تاثیر گزار باشد و تعیین کننده، 1- عامل قدرت و اعمال نفوذ از بالا 2- عامل تبلیغات و رسانه که بر روی سطوح جامعه تاثیر گزار است.
طبیعتا در شرایط تاریخی گذشته که به طور مثال در هر دهات یا روستا شاید یک نفر رادیو داشته آن هم حتما کد خدای ده بوده چطور می توان انتظار داشت که به قول این دوست روشنفکر ما جامعه خود به خود دچار تحول فکری بشود؟ چه چیز باید بازوی اجرای این تحول باشد؟ اصلا چند درصد مردم ایران سواد خواندن روزنامه داشتند ؟ در خانه های چند نفر از مردم ایران رادیو وتلوزیون وجود داشته؟ وانگهی مگر جز آن است که همان قشر کمتر از یک درصدی با سواد ایران هم تحصیلاتشان را در مکتب خانه و پای منبر آخوند مکتب خانه طی کرده بودند که خواندن و نوشتن را نهایتا تا حد خواندن قرآن به آنها یاد می دادند.

پس در چنین شرایطی است که آن عامل شماره دوم یعنی رسانه ها و تبلیغات رسانه ای اصلا وجود خارجی در جامعه نداشته تا تاثیر گزار بر ذهن مردم باشد و در همین راستا اصلا عاملی به عنوان رشد عقلی و فکری در سطح عموم جامعه که دوستان مغلطه گر ما از آن نام میبرند وجود خارجی نداشته و تنها عامل اصلاحات و تغییرات در جامعه سنتی ایران همان عامل اولی یعنی شخص شاه بوده .

واما در آخر میخواهیم بخش اول صحبتهای این دوست روشنفکر گرامی را به چالش بگیریم،
( به طور کل کشف حجاب چیز بیهوده و بدرد نخوری بود که نشات گرفته
از یک دیکتاتوری بود)

از صحبتهای این دوست گرامی کاملا معلوم بود که ایشان با پدیده بی حجابی و بیرون آمدن زنان از درون گونی هیچ مشکلی ندارند و کاملا هم از این قضیه استقبال می کنند کما اینکه در جایی از صحبتهایشان با خشنودی اعلام کردند" در سالهای بعد مردم ایران بسیار انسانهای شیک پوشی شدند و حتی گاهی بهترین مارک لباسهای اروپایی قبل از اینکه به آمریکا برود در تن مردم ایران دیده میشده"
ولی این دوست گرامی این را نه از برکات کشف حجاب رضا شاه بلکه زاییده رشد فکری مردم دانستند.

حال این سوال پیش می آید که چرا در هیچ کدام از کشورهای همجوار ایران که از نظر تعصبات مذهبی و خلق و خو شبیه ایرانیان هستند همچین رشد فکری رخ نداد؟ چرا زنان افغانی هنوز هم با پوششی از انواع گونی رفت و آمد می کنند؟ مگر همین افغانستان بخشی از کشور ما نبود که چندی پیش از حکومت رضا شاه از ایران جدا شده بود؟ چطور شد که آنها در همان منجلاب مذهب فرو ماندند و ایرانیها به یک کشور کاملا مدرن و پیشرفته و به قول شما شیک پوش تبدیل شدند؟ چرا مردم عراق به آن رشد فکری که از آن نام می برید نرسیدند و هنوز هم اکثریتشان با چادر عربی در خیابانها تردد می کنند؟ چرا در همین دبی که سالهاست مرکز عیاشی و خوش گزرانیست چنین رشد فکری حاصل نشد و خود زنان عرب ساکن دبی را جز در پوششی از سیاهی نمی بینید و آنچه که از چهره زنان در آن سرزمین می بینید چیزی جز زنان ایرانی و چشم بادامی های فیلیپینی و زنان روس و دیگر کشورها چیز دیگری نیست.

و در آخر سوال من از شما این است که چطور از شیک پوشی و بیرون آمدن زنان ایرانی از درون گونی خوشحال و راضی هستید ولی از عامل اصلی آن که همانا قانون کشف حجاب بود نا راضی و آن را زاییده دیکتاتوری می نامید؟
مگر می توان از میوه و ثمره چیزی بهره مند بود ولی در همان حال از باعث و پدید آورنده آن شکایت داشت؟!!!