سر انجام قاضی دادگاه فدرال آمریکا حکم خود در رابطه با پرونده شکایت نایاک علیه حسن داعی را اعلام نمود و در این رابطه حکم به برائت آقای حسن داعی داد.
با اینکه همگی از چند و چون روند این شکایت آگاهی دارند و به خوبی دو طرف دعوا را نیز میشناسند ولی بد نیست که توضیحات مختصری هم در اینجا داده شود.
جریان از این قرار بود که رژیم حاکم بر ایران مدتهاست علاوه بر دفتر و دستک و نیمچه سفارتی که در خاک آمریکا دارد اقدام به راه اندازی چندین گروه لابی گری نیز نموده بود تا بتواند بهتر به اهداف سیاسی خود برسد که در این میان افراد شناخته شده ای هم برای حکومت لابیگری میکردند از جمله هوشنگ امیر احمدی، تریتا پارسی و غیره.
از طرف دیگر یک پژوهشگر ایرانی نیز به نام حسن داعی پژوهشها و مطالعات سیاسی خود را حول این گروههای لابی گری تمرکز داده بود و نتایج تحقیقات خود را با سند و مدرک در وبسایت خود منتشر میکرد. لابیهای قدیمیتر مانند امیر احمدی زیاد به پر و پای او نمی پیچیدند و فقط در حد ناسزا و نفرین رسانه ای بد و بیراه خود را نثار ایشان میکردند. تا اینکه لابیست جوانتری با پشتوانه مالی قویتر به نام تریتا پارسی از راه رسید. او که جوان بود و بی تجریه تر از امثال امیر احمدی در پس موفقیتهایی که در کنگره و مجامع سیاسی بدست آورده بود دچار غرور شد. او فکر می کرد میتواند با این همه منابع مالی و آدمهای با نفوذ و وکلای کارکشته ای که در اختیار دارد داعی را به دادگاه بکشاند و محکوم کند تا هم او دیگر پا پیچ نایاک نشود و هم درس عبرتی باشد برای آیندگان.
پروژه کلید خورد و داعی را به دادگاه کشیدند و از همه طرف فشار به حدی رسید که آقای داعی مجبور شد رسما در پیام ویدئویی از مردم تقاضای کمک مالی نماید. از طرف دیگر تعدادی از وکلا نیز به صورت افتخاری وکالت داعی را قبول کردند و پس از مدتی ورق برگشت زیرا دو طرف مجبور شدند برای شفاف سازی در دادگاه بسیاری از اسناد و مکاتبات خود را به صورت عمومی انتشار دهند. در نتیجه این امر تشت نایاک از پشت بام افتاد و بسیاری از اسناد آن رسانه ای شد.
این گروه لابیگری که با چراغ خاموش در آمریکا برای رژیم ایران فعالیت سیاسی میکرد کارش شده بود رد کردن گزارشات مسخره و خنده دار به کنگره به نمایندگی از طرف مردم داخل و خارج از ایران، به طور مثال هر زمان صحبت از تحریم سپاه پاسداران مطرح میشد این گروه سریعا دست به کار میشد و به نمایندگی از طرف مردم ایران گزارش رد میکرد که این کار درست نیست و روابط را بیش از پیش خراب می کند. خلاصه چه بودجه ها که این گروه لابیگری از کنگره و دیگر مراکز رسمی و نیمه رسمی در غالب پروژه های آموزشی یا فعالیتهای بشر دوستانه یا ضد جنگ دریافت نکرد. در برخی موارد هم که لازم به نام بردن نیست نقش کار چاق کن را بازی میکردند مثلا در موردی واسطه شدند تا شخصی 400 هزار دلار از یک سازمانی جایزه دریافت کند. خلاصه کار اینها شده بود فعالیت کثیف سیاسی و هر زمان هم که کسی آنها رامورد پرسش قرار میداد شروع به کولیگری میکردند و طرف مقابل را متناوبا جنگ طلب یا مجاهد و منافق خطاب میکردند بدون این که به اصل پرسش پاسخگو باشند.
اما چندی پیش کار این دادگاه به پایان رسید و دادگاه شکایت نایاک را بی مربوط دانست. حال نایاک مانده است و صدها اسناد محرمانه که عمومی شده و آبرویی که از آنها رفته و دادگاهی که شکست خورده و احتمالا خسارتی که بابت به هدر دادن چهار سال از وقت آقای داعی باید بپردازد.